به به

نونوایی گفت نیم ساعت دیگه پخت میکنه،دیگه گفتم میشینم تا نیم ساعت دیگه برم نون بگیرم بعد برم خونه،وااییی عرق بهار نارنج گرفتم و نسترن،یکی بگیره منو،بهارنارنج و که داشت میریخت من همونجا داشتم از عطرش غش میکردم،لامصب چیزیه ها،،،دلم میخاد همین الان هر دوشو سر بکشم :- به به،دیروز عصر واسه باز کردن روزه به دم کردم با بهارنارنج خوب بود،ولی گلگاوبون با بهارنارنج خیلی به دلم بیشتر مینشست،حالا نمیدونم شاید به خاطر اینکه داشتم همزمان برنامه ماه عسلم نگاه میکردم متوجهش نشدم،حالا امروز دم میکنم وعزیزم ذره ذره میجشمش تا بفهمم طعمش چطوره،ولی به نظرم خوب چون دوست داشتم تا تهشو بخورم،،خخخ،ماه عسل حواس نذلشت واسم،بچه ها هم کم کم دیگه بیدار شدن دارن هجوم میارن به پارک،این عطر دو تا عرقم که داره از خود بیخودم میکنه،