یادم آ ید؟

ساخت وبلاگ
انتخاب رشته ارشد و امروز انجام دادم،دلم گرفته یه کم نمیدونم چرا،یه فیلم دیدم راجع به آ لزایمر،یادم افتاد به خودم که از کجا شروع شد،آ لزایمر خود خواستم،یه روزایی هر روز واسم درد بود،خسته بودم،دلم میخاست دیگه بس شه،دیگه یادم نیاد ،دیگه هر روز تکرار نشه،یه بار یه اتفاقی افتاد حالم بد بود،چند دقیقه چشمهام و بستم ،بعد یه لحظه یادم رفت،به خودم اومدم که چه جالب میتونم فک کنم که اصلا همچین اتفاقی نیفتاده،ذهن خودمو فریب دادم واسه فرار از درد،از اون روز به بعد از هرچی میگذرم و اذیتم میکنه یادش،اول هرچیزی که ممکنه جلوم باشه و منو یاد اون اتفاق و ماجرا باشه حذف میکنم و بعد کم کم پروسه فراموشی و شروع میکنم،و یادم میره،خودم میخام که یادم بره،واسه همین بعدها وقتی رسیدم به فراموشی یهو یکی به هر دلیلی بخواد این خاطره رو بیاره بیرون باز دردم میگیره و باز دردم میگیره....واسه همین به خودم قول دادم نذارم هیچ کس بخاد اینکارو کنه،ولی میدونی گاهی بهشی چیزا غیر قابل اجتنابه،نمیشه همه چی و اون پشت رها کرد،الان سختمه چیزی حفظ کنم به نظرت منم آ لزایمر میگیرم؟دیشب یه شعر حفظ کردم از فریدون مشیری،ببینیم یادمه؟

من مناجات درختان به هنگام سحر

رقص عطر گل یخ را با باد

نفس پاک شقایق را در سینه کوه

صحبت چلچله هارا با صبح

بغض پاینده هستی را در گندمزار

گردش رنگ و طراوت را در گونه گل

همه را میشنوم

میبینم

من به این جمله نمی اندیشم

به تو می اندیشم

ای سرا پا همه خوبی 

تک و تنها به تو می اندیشم

همه وقت

همه جا

به هر حال که باشم به تو می اندیشم

پ ن:تقلب کردم

بچه های خوشگلم...
ما را در سایت بچه های خوشگلم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cbaharnaranjemahtabi2 بازدید : 17 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 1:25